شرح مثنوی شریف؛ اصالت و زیبایی در سخن

محمد حسین بشرویه ای، شناخته شده به نام بدیع الزمان فروزانفر(1278-1349)، ادیب، نویسنده، مترجم، سراینده و پژوهشگر ادبی ایرانی و مدرس برجسته دانشگاه در زمینه زبان و ادبیات فارسی بود. او یکی از مولوی پژوهان بزرگ امروزی بود و در این زمینه آثار ارزشمند گوناگونی را نگاشت. او سالها استاد کرسی دار ادبیات فارسی در دانشگاه تهران و نیز از کارمندان فرهنگستان زبان و ادب فارسی بود. 

شرح مثنوی شریف، اثری است 3 جلدی که یکی از بزرگ ترین شرح های مثنوی مولاناست. جلد اول مشتمل بر ابیات (1) تا (898)، جلد دوم از دفتر اول مثنوی مشتمل بر شرح ابیات (900) تا (1912) است و جلد سوم از دفتر اول مشتمل بر شرح ابیات از (1913) تا (3012). این سه جلد در 1236 صفحه نوشته شده است. 

در مقدّمه کتاب، استاد می نویسد در سال 1324 شروع به نوشتن این کتاب ارزشمند کرده و در سال 1346 آن را به پایان برده است. روشی که در تألیف این کتاب معمول داشته اند از قول ایشان(مقدّمه جلد اول)چنین است:

1-در آغاز هریک از حکایات، مقدّمه ای شبیه مدخل به عنوان مأخذ و نقد و تحلیل و تفسیر شده است تا خواننده بداند که قصّه مورد نظر پیش از مولانا وجود داشته است. از سوی دیگر مولانا حکایات را به شکلی پیوسته بیان نمی کند و قصّه ها با حکایات و افکار دیگری در هم می آمیزد و ممکن است رشته مطلب از دست خواننده در برود. بنابراین در مقدّمه هر داستان، به صورت اجمالی کلیّتی از اصل داستان و کیفیت مطالب با یکدیگر بیان می شود تا خواننده آن را به خاطر بسپارد.

2-فهرستی از لغات و تعبیرات  اصطلاحات فلسفی، فقهی، کلامی و عرفانی آورده شده است تا معلوم شود در هر قصه چه اندازه از الفاظ، تفسیر و تعبیر شده است.

3-مباحث کلی و اصول فکر مولانا در هر قصّه به صورت فهرست نوشته شده است تا خواننده متوجه باشد با چه نوع مطلبی سر و کار دارد.

4-ابیات مثنوی از روی نسخه موزه قونیه مکتوب در سال 677 هجری نقل شده که صحیح ترین نسخه است.

5-در شرح ابیات، نخست لغات و مصطلحات فنی تفسیر شده و یک یا چند شاهد از گفته پیشینیان و یا مولانا آورده شده است و اگر بیتی متضمن اشارتی به حدیث یا آیتی از قرآن کریم بوده است، مأخذ آن حدیث یا موضع آن آیت در قرآن کریم مشخص شده است. اگر اشاره ای به قصّه ای یا مشتمل بر نام کسی بوده است مأخذ قصّه نوشته شده و شرحی از شخص مذکور آورده شده است.

نمونه ای از شرح مثنوی(نی نامه)

هرکسی از ظنّ خود شد یار من        از درون من نجست اسرار من

شرح:

ممکن است شکایت نی فرض شود از آن جهت که هر مستمعی آهنگ و نوای موسیقی را طبعاً بر حال خود منطبق می کند و تا این انطباق صورت نپذیرد لذت نمی برد در صورتی که هدف موسیقی ممکن است از آن عالی تر باشد.

و اگر شکایت مولانا فرض کنیم هم درست است زیرا مولانا را مردم روزگار وی به خوبی نمی شناختند، منکران کوردل بر روش او معترض بودند و محضرها در قدح او می پرداختند و نی و سماع را بدعت می شمردند، یاران او نیز در شناخت درجه و مقام معنویش یکسان نبودند و هیچ کس حقیقت او را چون شمس تبریز و صلاح الدین و حسام الدین که یاران گزین وی بودند در نیافته بود و همین معنی را افلاکی از قول فخرالدین عراقی شاعر و صوفی معروف و معاصر مولانا (متوفی 688)نقل می کند:«و پیوسته شیخ فخرالدین در سماع مدرسه حاضر شدی و دایماً از عظمت مولانا باز گفتی و آه ها زدی و گفتی که او را هیچ کسی کما یَنبَغی ادراک نکرد درین عالم غریب آمد و غریب رفت» مناقب افلاکی، چاپ انقره،ص 400

و درین بیت اشارتی هست بدین که شرط حصول علم و معرفت حقیقی تجرّد از تلقینات و اوهام و اغراض است، این مطلب بجای خود بتفصیل گفته خواهد شد. و نزدیک بدین مضمون است آنچه مولانا در وصف نی گوید.

نقش کنی بصورت معشوق هرکسی        هرچند امّی تو بمعنی منقشّی(دیوان،ب2127)


در پناه نور و عشق الهی باشید

شیوا زارعی